آموزش زبان انگلیسی در خانه مزایای زیادی دارد،چرا که هم در وقت شما صرفه جویی می شود هم هزینه ی کمتری پرداخت خواهی کرد ،اما آنچه مهم است نتیجه آن است. برای یادگیری زبان انگلیسی در خانه راهکارهای زیادی وجود دارد که تهیه کتاب مناسب تنها یکی از این راهکار ها است.
تماشای فیلم و ویدئو هم یکی از موثر ترین روش ها برای یادگیری وتقویت زبان محسوب مب شود. کافی است از ویدئو ها و کلیپ های کوتاه شروع کنید و به دقت به تماشا بنشینید و گوش کنید شاید در ابتدا با مشکل رو به رو شوید اما نامید نشوید هر کلیپ روبارها و بارها تکرار کنید تا بالاخره مموفق شوید .
شروع به نوشتن کنید حتی جملات ساده . به تدریج به نوشته های خود شاخ وبرگ دهید و پیچیده ترشان کنید: می توانید در ابتدا ار معرفی خودتان شروع کنید و مشخصات و عملکردهای خودتان را به زبان خارجی شرح دهید و نوشته ی خود رابط دهید . هرجاهم که با مشکلی رو به رو شدید از مترجم استفاده کنید ام به ندرت .
مکالمه ی خودرا آغاز کنید می توانید با خودتان حرف بزنید و کارهایی را که دارید انجام میدهید به زبان انگلیسی بازگو کنید و یا حتی از خانواده و دوستان خود استفاده کنید.
وقتی در جمع خانوادگی خود قرار دارید از بازی های که به زبان انگلیسی هستند استفاده کنید چرا که هم به تقویت دایره لغاتتان و هم قسمت شنیداریتان کمک می کند .
شرلوک هم – ویچر –دیترویت نمونه ای از اینگونه بازی ها هستند چرا که بازی به گونه ای طراحی شده که باید به زبان انگلیسی مسلط بوده تا بتوان مراحل بازی زا پشت سر گذراند.
از مجلات و داستان های کوتاه استفاده کنید اگر امکان دسترسی به آنها را ندارید می توانید از اینترنت دانلود کنید و یا حتی از اپلیکیشن های موجود در رابطه با زبان انگلیسی استفاده کنید.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
آموزش زبان انگلیسی در خانه مزایای زیادی دارد،چرا که هم در وقت شما صرفه جویی می شود هم هزینه ی کمتری پرداخت خواهی کرد ،اما آنچه مهم است نتیجه آن است. برای یادگیری زبان انگلیسی در خانه راهکارهای زیادی وجود دارد که تهیه کتاب مناسب تنها یکی از این راهکار ها است.
تماشای فیلم و ویدئو هم یکی از موثر ترین روش ها برای یادگیری وتقویت زبان محسوب مب شود. کافی است از ویدئو ها و کلیپ های کوتاه شروع کنید و به دقت به تماشا بنشینید و گوش کنید شاید در ابتدا با مشکل رو به رو شوید اما نامید نشوید هر کلیپ روبارها و بارها تکرار کنید تا بالاخره مموفق شوید .
شروع به نوشتن کنید حتی جملات ساده . به تدریج به نوشته های خود شاخ وبرگ دهید و پیچیده ترشان کنید: می توانید در ابتدا ار معرفی خودتان شروع کنید و مشخصات و عملکردهای خودتان را به زبان خارجی شرح دهید و نوشته ی خود رابط دهید . هرجاهم که با مشکلی رو به رو شدید از مترجم استفاده کنید ام به ندرت .
مکالمه ی خودرا آغاز کنید می توانید با خودتان حرف بزنید و کارهایی را که دارید انجام میدهید به زبان انگلیسی بازگو کنید و یا حتی از خانواده و دوستان خود استفاده کنید.
وقتی در جمع خانوادگی خود قرار دارید از بازی های که به زبان انگلیسی هستند استفاده کنید چرا که هم به تقویت دایره لغاتتان و هم قسمت شنیداریتان کمک می کند .
شرلوک هم – ویچر –دیترویت نمونه ای از اینگونه بازی ها هستند چرا که بازی به گونه ای طراحی شده که باید به زبان انگلیسی مسلط بوده تا بتوان مراحل بازی زا پشت سر گذراند.
از مجلات و داستان های کوتاه استفاده کنید اگر امکان دسترسی به آنها را ندارید می توانید از اینترنت دانلود کنید و یا حتی از اپلیکیشن های موجود در رابطه با زبان انگلیسی استفاده کنید.
برای اینکه بتوانیم خوب به زبان انگلیسی مکالمه داشته باشیم ابتدا باید شنونده ی خوبی باشیم.
در واقع باید به طور هدفمند قسمت شنیداری خود را تقویت کنیم چرا که اگر به گوش دادن اخبار فیلم و موسیقی بدون اینکه حتی ذره ای از آن فهمیده باشیم گوش دهیم نتیجه ی دلخواه خود را دریافت نخواهیم کرد. بنابراین لازم است که مطلب صوتی را بخوبی فهمیده باشیم.
برای اینکار لازم است از تکرار استفاده کنیم یعنی مطلب مورد نظر را بارها بارها پخش کرد ولغاتی را که معانی آنها را نمیدانید پیدا کرده و دوباره گوش دهید تا این بار کل مطلب را فهمیده باشید سپس هر چه را که مشنوید تکرار کنید و مانند جمله را به زبان بیاورید.
مرحله ی بعدی روخوانی متن انگلیسی پس از شنیدن فایل صوتی و تکرار آن است در این صورت شما میدانید چگونه باید متن را بخوانید وتلفظ کنید.
پس اینکه به اندازه ی کافی روخوانی کردید شروع به خواندن متن از حفظ کنید یا به نوعی سخنرانی . در آخر هم مطلب صوتی را به زبان خود و با لغاتی که خودتان میخواهید بیان کنید.
روی مهارت شنیداریSpeaking بنابراین لازم است برای تقویت
خود کار کنید تا به نتیجه دلخواهتان برسید.
هم نشین ها معمولاً دو کلمه هستند که با هم می آیند ودر کنار هم دارای مفهوم هستند و در زبان انگلیسی و از نظر انگلیسی زبان ها پذیرفته شده و درست هستند. به عبارت دیگر ما به عنوان کسانی که زبان انگلیسی ، زبان مادری مان نیست نمی توانیم هر دو کلمه ای را در کنار هم قرار دهیم و یک عبارت معنی دار بسازیم، حتی اگر از نظر معنایی درست به نظر برسند . زیرا این ترکیب برای انگلیسی زبان ها یک ترکیب رایج نیست. به عنوان مثال باید بگوییم
.<<write homework >> و نمی توانیم بگوییم<<do homework>>
fast food / quick meal یا مثلاً می گوییم:
quick food / fast meal اما نمی توانیم بگوییم :
strong winds / heavy rain می گوییم: heavy winds/ strong rain اما نمی توانیم بگوییم:
When little Emily left her home, she went on
An amazing walk through the winter
Countryside. The landscapes were so amazing, that she couldn’t stop until she noticed that it was a late evening . Moreover, by that time she was very tired, because walking through the forest at this time of the year is really tiring . Suddenly it got dark and the girl was very frightened ! she’d never been alone in the wood so late! Finally after she had been missing for 4 hours the police helicopter found her among the trees.”We were all amazing how a girl of her age and size managed to get so far’’, - said the policeman . Mrs. Waterhouse , Emily’s mother seemed really happy when she finally saw her lost daughter.”I am so happy she wasn’t hurt . This is all really depressing’’ . But little Emily didn’t seem to worry anymore . Tired , she went to bed .
وقتی امیلی کوچولو خانه را ترک کرد ، به یک پیاده روی شگفت انگیز در طبیعت زمستانی اطراف شهر رفت . مناظر به قدری حیرت انگیز بودند که او نتوانست بایستد تا زمانی که متوجه شد غروب دیرهنگام شده است . علاوه بر این ، در آن وقت خیلی خسته بود چرا که راه رفتن در جنگل در این موقع از سال واقعاً خسته کننده است . ناگهان هوا تاریک شد و دختر خیلی ترسیده بود . او هیچ وقت دیر وقت در جنگل تنها نمانده بود! در نهایت وقتی که به مدت 4 ساعت گم شده بود، هلیکوپتر پیلس او را در میان درختان یافت . پلیس گفت :ما همه حیرت زده بودیم که چطور دختری به سن و اندازه ی او توانسته انقدر دور برود .» خانم واترهوس ، مادر امیلی ، وقتی بالاخره دختر گم شده اش را دید به نظر واقعاً خوشحال بود : خیلی خوشحالم آسیبی ندید. همه ی این ماجرا خیلی غم انگیز است.» اما امیلی کوچولو به نظر دیگر نگران نمی آمد . خسته بود و به رختخواب رفت.
خود باید برنامه صحیحی در اختیار داشته باشید و Writingبرای تقویت
مرتباً بنویسید . در ابتدا برای نوشتن باید به تقویت و یادگیری گرامر و لغات خود بپردازید.
برای نوشتن لازم است که قواعد آن را بدرستی بدانید که اینکار با یادگیری گرامر میسر می شود .
انواع مختلف نوشته ها را به زبان انگلیسی برسی کنید و نمونه های صحیح را بیابید و از آنها الگو برداری کنید . برای اینکه متن خوبی داشته باشید باید پس از نوشتن متن آنن را بارها بخوانید ادیت کنید.
برای نوشتن می توانید از جملات ساده شروع کنید و سپس آن را به زمان های مختلف نوشته وبعد به آن اجزای دیگر جمله اضافه کنید. برای مثال:
Wash the car.
I wash the car.
I will wash the car.
I am washing the car.
I wash my car every day.
Washing the car every day is important.
.1Actions speak louder than words.
.2Practice makes perfect.
.3Too many cooks spoil the broth
.1Just saying that you’ll do something doesn’t mean much.
Actually doing it is harder and more meaningful.
2.You have to practice a skill a lot to become good at it.
.3When there are too many people trying to lead and give their opinions, it’s confusing and leads to bad results.
Jobs and projects should have one or two strong leaders.
1.دو صد گفته چون نیم کردار نیست
2. کار نیکو کردن از پر کردن است
3. آشپز که دو تا شد ، آش یا شور می شود یا بی نمک
1.فقط این که بگویید کاری را انجام می دهید معنای زیادی ندارد . در واقع انجام دادن آن سخت تر و پُر معنا تر است .
2. شما باید یک فن را خیلی تمرین کنید تا در آن مهارت پیدا کنید.
3. وقتی تعداد بیش از حدی از افراد سعی کنند ( کاری ) را هدایت کنند یا ایده بدهند ، گیج کننده است و منجر به نتایج بد می شود. کارها و پروژه ها باید یک یا دو رهبر قوی داشته باشند.
1. God helps those who help themselves1.
2. The early bird catches the worm2.
3. Birds of a feather flock together3.
1. Don’t just wait for good things to happen to you. Work hard to achieve your goals.
2. You should wake up and start work early if you want to succeed.
3. People like to spend time with others who are similar to them.
1.از تو حرکت از خدا برکت
2. سحر خیز باش تا کامروا باشی
3. کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند هم جنس با هم جنس پرواز
1. فقط منتظر این نباشید که چیزهای خوب برای شما اتفاق بیفتد. سخت کار کنید تا به اهداف تان دست پیدا کنید.
2. شما باید زود بیدار شوید و کار را شروع کنید اگر می خواهید موفق شوید.
3. افراد دوست دارند وقت را با دیگرانی که شبیه به آنها هستند صرف کنند.
این صفات قبل از اسم می آیند وبه تعداد و مقدار نا معینی اشاره دارند.
به معنی و کاربرد آن ها و اسم قابل شمارش یا غیر قابل شمارشی که بعد از آن ها می آید حسابی دقت کنید :
Much +اسم غیر قابل شمارش (زیاد)
Much water / money/ cheese/ information…
A lot of (lots of) + اسم غیر قابل شمارش (مقدار زیادی)
A lot of (lots of) milk/ gas/rice/water……
A little +اسم غیر قابل شمارش (کمی، مقدار کمی)
A little oil / time / money / water…
Some+اسم غیر قابل شمارش (مقداری ، کمی)
مثال:
1.The students need to find much information about blood.
دانش آموزان باید اطلاعات زیادی دربارۀ خون پیدا کنند.
2. I need some money to buy that book.
من برای خریدن آن کتاب به مقداری پول نیاز دارم.
3.How much money do you save each month?
چه قدر هر ماه پس انداز می کنید ؟
4.There is a little water in the glass.
مقدار کمی آب در لیوان وجود دارد.
این دو کلمه صفت عددی نا معین هستند وهمیشه قبل از اسمی به کار می روند که قابل شمارش و جمع باشد. کلمۀ Few به جمله مفهوم منفی می دهد ، در حالی که a few دارای مفهوم مثبت است.
مثلاً در یک کلاس بیست نفری که معمولاً باید دانشجویان آن در کلاس حاضر باشند، اگر کسی سؤال کند چند نفر در کلاس هستند، ممکن است سه پاسخ داشته باشیم :
.1There are few students absent today.
تعداد بسیار بسیار کمی دانشجو امروز غایب هستند.
.2There are a few students absent today.
تعدادی دانشجو امروز غایب هستند.
3. There are many students absent today.
درر کلاس دانشجویان زیادی غایب هستند.
هر دو صفت کمّی هستند وهمیشه قبل از اسامی غیرقابلLittle ‘a little
شمارش به کار می روند ، ولی مهم ترین تفاوتی که بین این دو کلمه وجود دارد این است که کلمۀ Little در معنی ( خیلی کم ) به جمله مفهومی منفی می دهد ؛ در حالی که a little (مقدار کمی ) به جمله مفهوم مثبت می دهد.
There is little water in the glass.
در لیوان آب خیلی کم وجود دارد. ( قابل ملاحظه نیست ؛ یعنی نمی توان از آن استفاده کرد. )
There is a little water in the glass.
در لیوان مقدار کمی آب موجود است.(قابل ملاحظه است، یعنی می توان از آن استفاده کرد.)
*همان طوری که ملاحظه می کنید ، جمله اول دارای مفهومی منفی وحال آن که جملۀ دوم دارای مفهوم مثبت است.
در نقش قید نیز به کار می رود؛a little
Please speak a little clearly.
لطفاً کمی واضح تر صحبت کنید.
در زبان انگلیسی، یک جملۀ ساده حداقل از یک فاعل و یک فعل ساخته شده است.
فاعل، همان کنندۀ کار است وفعل، کلمه ای است که دربارۀ فاعل حرف می زند. گاهی هم فعل جملهگذرا» است ونیاز به مفعول دارد و اگر فعل را در برابرسؤال چه کسی را» یاچه چیزی را» قرار دهیم،پاسخی که به دست می آید، مفعول جمله است.
(object)فاعل |
(verb)فعل |
(object)مفعول |
Hamid |
Is sleeping. |
|
The boy |
Doesn’t walk. |
|
I |
ate |
Three pieces of pizza. |
Mr. Khazaei |
teaches |
English. |
تا این جا با کوچک ترین کوچک ترین اجزای یک جمله آشنا شدید. حالا می خواهیم به جمله کمی مخلفات یا اطلاعات بیشتری مانند قید حالت ، قید مکان و قید زمان اضافه کنیم. به جایگاه این قید ها در جملات زیر دقت کنید:
On weekends, I watch a film.
یا
I watch a film on weekends. من آخر هفته ها، یک فیلم می بینم
همان طور که در مثال بالا دیدید، قید زمان را می توان هم در ابتدای جمله و هم در پایان جمله آورد.
حالا کمی پا را فراتر می گذاریم و قید حالت و قید مکان هم به جمله اضافه می کنیم:
Last night, I solved two math problems carefully at home.
یا
I solved two math problems carefully at last night.
من دیشب دو مسئلۀ ریاضی را به دقت درخانه حل کردم.
ترتیب قرار گیری قیدها درجمله: قید زمان+قید مکان+قید حالت
این صفات قبل از اسم می آیند وبه تعداد و مقدار نا معینی اشاره دارند.
به معنی و کاربرد آن ها و اسم قابل شمارش یا غیر قابل شمارشی که بعد از آن ها می آید حسابی دقت کنید :
many + اسم قابل شمارش جمع (زیاد)
Many boys/pencils/children/women…
A lot of (lots of) + جمع اسم قابل شمارش (تعداد زیادی)
A lot of (lots of) boys/towns/men…
A few+اسم قابل شمارش جمع ) (کمی، تعداد کمی
A few tablets/ questions/people/weeks…
Some+اسم قابل شمارش جمع (تعدادی،بعضی،کمی)
Some booklets/pens/women/men…
مثال:
1.How many books did you read in summer?
چند تا کتاب در تابستان خواندید؟
2.small children should drink a lot of milk.
بچه های کوچک باید شیر زیادی بنوشند.
3.I saw a lot of children at school.
من بچه های زیادی در مدرسه دیدم.
4.Some students need more practice
بعضی دانش آموزان به تمرین بیشتری نیاز دارند.
5.There are a few women in the park.
تعدادی زن در پارک هستند.
استفاده می کنیم:how manyتعداد از
How much does it cost? قیمت آن چه قدر است؟
How much is it? قیمت آن چه قدر است؟
How many books do you need? چند تا کتاب نیاز دارید؟
طرز ساخت:will(‘ll)+شکل سادۀ فعل |
I will go |
چگونه سؤالی کنیم؟
کافی است فاعل و را جا به جا کنیم.will
Will she come to school tomorrow?
چگونه منفی کنیم؟
اضافه می کنیم.willرا بهnot
She will not (won’t) come to school tomorrow.
They will travel to Europe in the future. آن ها در آینده به اروپا سفر خواهند کرد. |
بر اساس نظر و عقیده پیش بینی می کنیم. |
A: The baby is cold. B: I will close the window. الف: بچه سردش است. ب: پنچره را خواهم بست |
وقتی تصمیم آنی و یهویی می گیریم. |
I will help you with the lessons. در درس ها کمکت خواهم کرد. |
قول و قراری داریم.
|
Will you take me to the post office, please? |
خواهش و تمنایی داریم. |
اعداد |
اسم |
1.seventy-one, seventy-two, … eighty |
Birds/ animals/ tigers |
2.eighty-one, eighty-two, … ninety |
Girls/ kids/ booklets |
3.ninety-one, ninety-two,… ninety-nine |
Watches/ movies |
4.one hundred, two hundred, three hundred,… one thousand |
Dollars/ tomans/ euros |
5. two thousand, three thousand, four thousand, … ten thousand |
Languages/ cultures/ customs |
6. one million, two million,… |
People/ whales/ laptops |
7. one billion, two billion,… ten billion |
Trees/ flowers/ carpets |
ملاحظات |
4. مبادا در شمارش اعداد، جمع به آنها اضافه کنید! s
|
1000 |
A thousand |
4656 |
Four thousand six hundred and fifty-six |
1001 |
A thousand and one |
10000 |
Ten thousand |
1086 |
One thousand and eighty-six |
10148 |
Ten thousand one hundred and forty-eight |
1147 |
One thousand one hundred and forty-seven |
65423 |
Sixty-five thousand four hundred and twenty-three |
1201 |
One thousand two hundred and one |
100000 |
A hundred thousand |
699482 |
Six hundred and ninety-nine thousand four hundred and eighty-two |
اعداد |
اسم |
1.a/ one |
Car/ book/man/woman |
2.Two, three, four, five, six, seven, eight, nine, ten |
Cars/ books/ men/ women |
3.Eleven, twelve, thirteen, fourteen, sixteen, eighteen, nineteen, twenty |
Chairs/ tables/ students |
4.Twenty-one, twenty-two,… thirty |
Trees/ computers/ mobiles |
5.Thirty-one, thirty-two,…forty |
Mice-loaves/ fish |
6.Forty-one, forty-two,…fifty |
Horses/ bags/ slices |
7.Fifty-one, fifty-two,…sixty |
Men/ women/ children |
8.Sixty-one, sixty-two,…seventy |
Boxes/ glasses/ tables |
ملاحظات |
|
1.عدد یک، همیشه با یک اسم قابل شمارش مفرد همراه است. |
4.از اعداد 21تا99، حتماً بین یکان و دهگان یک خط تیره اامی است |
2.از این جا به پایین، همۀ اعداد با اسم های قابل شمارش جمع همراه هستند. |
|
3. |
|
4.از اعداد 21تا99، حتماً بین یکان و دهگان یک خط تیره اامی است |
|
5. |
|
6. |
|
7. |
|
8. |
|
بیشتر اسم ها با اضافه کردن یا به آخرشان جمع بسته می شوند. ببینید:S ES
Book books girl girls
Lake lakes
اگر اسم ها که به 1 - 2 - 3 - 4 و 5 ختم شوند با 6 جمع بسته می شوند.
1.x 2.s 3.ch 4.o 5.sh 6.es
Bus>buses box>boxes
Beach>beaches dish>dishes
بعضی اسم ها که به 1 یا 2 ختم می شوند با 3 به جمع تبدیل می شوند.
1.f 2.fe 3.ves
Wolf>wolves wife>wives
Shelf>shelves leaf>leaves
بی قاعده هم که داریم. ببینید و حفظ کنید!
Child>children woman>women
Man>men foot>feet
Tooth>teeth mouse>mice
Aircraft>aircraft sheep>sheep
در 3 مرحله این کار انجام می شود:
1.کلمۀ پرسشی را اول جمله می آوریم.
2.جمله را به حالت سؤالی در می آوریم؛ یعنی فعل کمکی را قبل از فاعل قرار می دهیم.
.3آن چه مورد پرسش قرار گرفته را حذف می کنیم.
Who: Who will answer the questions at school next Monday?
When: When will the students answer the questions at school ?
Where: Where will the students answer the questions next Monday?
در جدول زیر با معنای فارسی مهم ترین کلمات پرسشی آشنا می شویید:
What چه چیزی |
Whoچه کسی |
Why چرا |
How چه طور |
Whose مال چه کسی |
How many چه تعداد |
How longچه مدت |
How often چند وقت یک بار |
Whom چه کسی را |
Where کجا |
When چه وقت |
Which کدام |
How much چه قدر |
How far چه قدر فاصله |
Am/ is/ are going to
معنی: قصد داشتن، خواستن، قرار بودن
هم استفاده می کنیم؛ be going toازwillبرای بیان آینده بر
اما فرق هایی با هم دارند.
He is going to buy a car tomorrow.
او قصد دارد فردا یک ماشین بخرد.
I am going to study physics at university. قصد دارم در دانشگاه فیزیک بخوانم. |
کاری که از قبل تصمیم گرفته ایم تا در آینده انجام دهیم. |
Take an umbrella. It’s going to rain. یک چتر بردار، قرار است باران بیاید. |
عملی که مطمئنیم در آیندۀ نزدیک اتفاق می افتد. |
.Be going to
I think Kelly will pass her driver’s test.
فکر کنم کِلی در امتحان رانندگی قبول خواهد شد.
صفت برتری، برای مقایسۀ برتری یک صفت، بین دو نفر یا دو چیز است. در فارسی تر» ترجمه می شود.
دو تا فرمول دارد:
فرمول1 |
فاعل دوم+1 +2 صفت یک بخشی یا دو بخشی3 دار +فعل +فاعل |
فرمول2 |
فاعل دوم+4+ صفت چند بخشی +5+فعل+فاعل اول |
1.than 2.er
3.y 4.than
5.more
Damavand is taller than Dena.
دماوند بلندتر از دنا است.
A bicycle is cheaper than a car.
یک دو چرخه ارزان تر از یک ماشین است.
I’m busier than you.
من پر مشغله تر از تو هستم.
Tehran is sunnier than Rasht.
تهران آفتتابی تر از رشت است.
A car is more expensive than a bicycle.
یک ماشین گران تر از یک دوچرخه است.
Shiraz is more beautiful than Kerman.
شیراز زیباتر از کرمان است.
You should be more careful.
شما باید بیشتر مراقب باشید.
پیش از این که وارد این مبحث شویم، بهتر است با انواع صفت از لحاظ تعداد بخش آشنا شوید .
Tall – old – young – big – small ….
Important – interesting – dangerous – expensive ….
(as…as)صفت برابری
از این صفت برای نشان دادن برابری یک صفت، بین دو نفر یا دو چیز استفاده می شود. در این حالت صفت بین دو می آید.as
Sara is as kind as Neda.
سارا به اندازۀ ندا مهربان است.
This watch is as expensive as a car.
این ساعت هم قیمت یک ماشین است.
صفت، کلمه ای است که اسم را توصیف می کند.
It is a pretty garden.
اسم صفت
آن یک باغ زیباست.
They are amazing people.
اسم صفت
آن ها مردمی فوق العاده هستند.
am |
Is |
seem |
sound |
are |
was |
look |
appear |
were |
be |
get |
grow |
smell |
taste |
become |
Feel |
I am happy today.
امروز خوشحال هستم.
He felt angry.
او احساس عصبانیت می کرد.
This food smells good.
این غذا بوی خوبی می دهد.
It can be difficult.
آن می تواند سخت باشد.
کیفیت یا توصیف عمومی |
اندازه |
سن |
شکل |
رنگ |
ملیت |
جنس |
کاربرد یا نوع |
اسم |
wonderful |
|
modern |
|
|
Italian |
|
|
clock |
amazing |
little |
old |
round |
|
Chinese |
stone |
tea |
cup |
ugly |
small |
|
thin |
|
|
cotton |
sleeping |
bag |
این صفت ها حالشان خوش نیست ! هر دفعه یک قیافه ای برای ما می گیرند! باید حفظشان کنید.
صفت ساده |
صفت برتری |
صفت عالی |
Good خوب |
Better بهتر |
The bestبهترین |
Badبد |
Worse بد تر |
The worstبدترین |
Much/ manyزیاد |
Moreبیشتر |
The mostبیشترین |
Farدور |
Fartherدورتر |
The farthestدورترین |
I have more books than you.
من کتاب های بیشتری از شما دارم.
Tara is the best student at school.
تارا بهترین دانش آموز در مدرسه است.
He is still in hospital, he is better than he was last week.
او هنوز در بیمارستان است، او بهتر از هفتۀ پیش است.
You are the worst driver I know.
تو بدترین راننده ای هستی که می شناسم.
You play tennis better than I do.
شما از من بهتر تنیس بازی می کنید.
I ran pretty far yesterday, but I ran even farther today.
من دیروز خیلی مسافت دوری دویدم، اما امروز حتی مسافت دور تری دویدم.
این صفت در فارسی باترین» ترجمه می شود؛ مانند خوب ترین، بد ترین، گران ترین.
زمانی از این صفت استفاده می کنیم که یک نفر یا یک چیز پرچمش در یک گروه بالا یا پایین باشد؛ یعنی بین همهترین» باشد. دو تا فرمول هم دارد:
فرمول1 |
1+صفت یک بخشی یا دو بخشی 2دار+3+فعل+فاعل |
فرمول2 |
صفت چند بخشی+4+5+فعل+فاعل |
1.est 2.y 3.the
4.most 5.the
مثال های فرمول 1:
Hamid is the oldest student in our school.
حمید مسن ترین دانش آموز در مدرسه مان است.
Karoon is the longest river of iran.
کارون بلندترین رودِ ایران است.
Mercury is the smallest of all.
سیارۀ عطارد کوچک ترین در بین همه است.
Today is the happiest day of my life.
امروز شادترین روز زندگی من است.
مثال های فرمول2:
Chinese is the most difficult language.
چینی سخت ترین زبان است.
This hotel is the most expensive of all.
این هتل گران ترین همه است.
Lions are the most dangerous animals in jungles.
شیرها خطرناک ترین حیوانات در جنگل ها هستند.
شکل و شمایلشان عیت ضمایر انعکاسی است و برای تأکید روی یک اسم یا ضمیر می آیند. برای این می آیند که بگوییمخود آن شخص یا خود آن چیز» نه شخص یا چیز دیگر. و جایشان هم بلافاصله بعد از خود فاعل یا بعد از مفعول است.
She herself made the cake.
یا
She made the cake herself.
خود او کیک را درست کرد.
I myself saw the teacher.
یا
I saw the teacher myself.
من خودم معلم را دیدم.
Maryam and I ourselves did the experiment.
یا
Maryam and I did the experiment ourselves.
من و مریم خودمان آزمایش را انجام دادیم.
ضمایر انعکاسی و تأکیدی باید با مرجع خودشان مطابقت داشته باشند. مثلاً 1یا2و3یا4و.
1.I 2.myself 3. She 4.herself
اگر بخواهیم بگوییمخودم، خودت،خودش،خودمان،خودتان،خودشان» از ضمایر تأکیدی و انعکاسی استفاده می کنیم.
Myselfخودم |
Ourselves خودمان |
Yourself خودت |
Yourselves خودتان |
Itself/ herself/ himself خودش |
Themselvesخودشان |
اگر فاعل و مفعول یک باشند،از ضمایر انعکاسی به جای مفعول استفاده می کنیم.
Ali looked at (Ali, himself) in the mirror.
علی خودش را در آینه نگاه کرد.
جایشان کجاست؟
1.بعد از فعل یا بعد از یک حرف اضافه در آخر جمله، می آیند.
Mina made herself a cake.
مینا برای خودش یک کیک درست کرد.
یا
Mina made a cake for herself.
مینا برای خودش یک کیک درست کرد.
My dog hurt himself.
سگ من به خودش آسیب رساند.
Help yourself!
بفرمایید از خودتان پذیرایی کنید.
برای نشان دادن این که فاعل در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام کاری بوده است، از این زمان استفاده می کنیم.
طرزساخت:was/ were+ ing |
I was walking |
نکته:گذشتۀ ساده یار ویاور گذشتۀ استمرای است. یک پای ثابت رفاقت با گذشتۀ استمراری است و این دو جمله را با کلمات ربط 1،2،3به هم وصل می کنند،ببینید:
1.while 2.as 3.when
I was driving when you called me.
من در حال رانندگی بودم وقتی شما به من تلفن زدید.
We weren’t working on a difficult problem when the power went out.
ما در حال کارکردن روی یک مسئلۀ سخت نبودیم وقتی برق رفت.
1.state verbs
Agreeموافقت کردن |
Loveدوست داشتن |
Believeاعتقادداشتن |
Needنیاز داشتن |
Feelاحساس کردن |
Rememberبه خاطر آوردن |
Knowدانستن |
Wantخواستن |
Likeدوست داشتن |
Wishآرزو کردن |
We believe in Allah. (Not: we are believing in Allah.)
ما به خدا را باور داریم.
I want to go to cinema. (Not: I am wanting to go to cinema.)
می خواهم به سینما بروم.
1.برای بیان ضرورت انجام کاری در زمان های حال و آینده به کار می رود.
You must be careful with this knife. It’s very sharp.
تو باید مراقب این چاقو باشی. خیلی تیز است.
If you want to go abroad, you must have a passport first.
اگر می خواهید به خارج بروید ابتدا باید یک گذرنامه داشته باشید.
2.هنگامی که باور داریم چیزی حقیقت است یا یک نتیجه گیری منطقی برای زمان حال یا آینده داشته باشیم از استفاده می کنیم. must
You worked 10 hours today. You must be tired.
امروز ده ساعت کار کردید. حتما خسته هستید.
My brother works at your company. You must know him.
برادرم در شرکت شما کار می کند. باید بشناسیدش.
برای بیان مصلحت انجام کاری و هم چنین بیان پند و اندرز در زمان های حال و آینده به کار می رود.
Tom doesn’t study enough. He should study harder.
تام به اندازه کافی درس نمی خواند. باید سخت تر درس بخواند.
You shouldn’t be so late.
نباید این قدر دیر کنید.
در این درس شما با افعال وجهی آشنا می شوید:
Can, may, should, must+ شکل ساده فعل
برای توانایی انجام کاری در زمان های حال و آینده می آید.
I can swim.
می توانم شنا کنم.
She can play the piano.
او می تواند پیانو بزند.
I ‘m sorry, but we cannot (can’t) come to your party next Saturday.
متاسفم اما نی توانیم شنبه آینده به مهمانی شما بیاییم.
1.برای بیان احتمال انجام کاری در زمان های حال و آینده به کار میرود.
I may go to the movies tonگight, but I’m not sure.
ممکن است امشب به سینما بروم اما مطمئن نیستم.
She may not come to your party.
او شاید به مهمانی شما نیاید.
2.برای کسب اجازه نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
May I ask a question?
امکان دارد یک سوال بپرسم؟
در دو درس قبل گفتیم که صفت مال اسم است. اما قید حالت مال (فعل) است؛ یعنی چگونگی انجام فعل را به ما می گوید. به جز قید های حالتِ بی قاعده، قید حالت با اضافه کردنِ Ly به صفت ساخته می شود.
قید حالت صفت
Easy > easily
Careful > carefully
Happy > happily
باید به فعل جمله نگاه کنید! اگر فعل جزءافعال اسنادی (ربطی) بود، ازصفت استفاده کنید و اگر غیراسنادی بود، از قید حالت استفاده کنید. یکی دیگر از کاربردهای صفت، آمدنش قبل از اسم است.
It is an easy language.
آن زبانی ساده است. (صفت قبل از اسم آمده است.)
We can learn this language easily.
ما می توانیم این زبان را به آسانی یاد بگیریم. (learn یک فعل غیراسنادی است.)
Bahar is very careful.
بهار خیلی مراقب است. (is یک فعل اسنادی است.)
Bahar drives carefully.
بهار با دقت رانندگی می کند. (drive یک فعل غیر اسناادی است.)
The woman looked happy.
آن زن، شاد به نظر می رسید. (look، یک فعل اسنادی است.)
The woman spoke happily.
آن زن با خوشحالی حرف می زد. (speak، یک فعل غیر اسنادی است.)
تعدادی صفت هستند که با ly، به قید حالت نمی شوند. هرکدام ساز خودشان را می زنند، پس باید حفظشان کنیم:
قیدحالت صفت
Good > well
Fast > fast
Hard > hard
Late > late
He came late.
او دیر آمد.
Our teacher speaks French well.
معلم ما زبان فرانسوی را خوب حرف می زند.
به حروف اضافۀ زیر و کاربرد آن ها دقت کنید.
روزهای هفته و تاریخ
On Wednesday/ on Friday/ on 20 August
در بخشی از روز همراه با اسم آن روز
On Friday morning/ on Tuesday evening
به معنیروی»یادر»
On the table/on the desk/ on page 5
نزدیکِ، در مجاورتِ
Next to the hospital/ next to the post office
جلوی، مقابلِ
In front of the bank/ in front of the station
پشتِ
Behind the house
زیرِ
Under the car
به حروف اضافۀ زیر و کاربرد آن ها دقت کنید.
بخش های مختلف روز
In the afternoon/ in the evening/ in the morning
ماه های سال
In September/ in Farvardin
فصل ها
In(the)spring/ in(the)summer/ in(the)fall/ in(the)winter
سال
In1975/ in 1398
شهر ها، کشورها، قاره ها
In Tehran/ in Italy/ in Beirut/ in Asia
ساعت
At 8 O’clock
زمان خاص
At night/ at noon/ at midnight/ at sunset/ at sunrise
صرف غذا
At lunch/ at dinner time
پشت میز
At the table
درباره این سایت